به طرز عجیبی، اکثریت فک می‌کنند من دارم میولوژی می‌خونم. ینی یه بار سر کلاس ریاضی دویست نفره، یکی از همکلاسیام از استادمون پرسید که چک کنه و ببینه که آیا بیوتکنولوژیا هم باید سر همین کلاس باشند. و استادمون اسم یه نفر رو خوند و ازش پرسید که چی می‌خونه. و اون فرد گفت «میولوژی» و استادمون این شکلی بود که «بله، دیدین که بیوتکنولوژیا همه‌شون سر همین کلاسند.»

اول دانشگاه هم که برای خوابگاه رفته بودم دفتر اصلی کوی، خانومی که مسئول بود، ازم پرسید چی می‌خونم، و من گفتم «بیوتکنولوژی» و خانومه رو به یه نفر کرد و داشت می‌گفت که «ببین، این نانوتکنولوژی می‌خونه .» بعد من باز تصحیح کردم که «نه نه، بیوتکنولوژی» و خانومه گفت «آهان» و باز سرش رو کرد سمت همکارش گفت «ببین، این دختره نانوبیوتکنولوژی می‌خونه .» و من اون لحظه دلم خواست سرم رو واقعا به جایی بکوبم.

واقعا تا حالا هیچ‌وقت نشده اسم رشته‌ام رو جایی بگم و ماجرا نشه. به هر حال، این هم جزو چیزایی می‌شه که بعدا برات تعریف می‌کنم. فقط باید بدونی که واقعا لذت‌بخش نبود این ماجراها، و من هم واقعا دیگه خسته شدم از سوال با لحن تحقیرآمیز «چرا پزشکی نرفتی؟». 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ترجمه مقاله رایگان انلاین امام جواد(ع) ليلي و مجنون گلبرگ یاس تست های محیطی Twelfth Imam مجله کسب و کار آرش اینتکس تهران رمز ارز - ارز دیجیتال - ارز رمزنگاری - بلاکچین و بازبیت کوین